”دانشگاه“ این روز ها احوال خوشی ندارد و مقام شامخش با چالش های جدی رو به رو است.

خواندن را ادامه دهید «

اردیبهشت ۷, ۱۳۹۹ | در: مقاله

کلاغ‌ها تئوری می‌دانند!

در روایاتی از دوران خردسالی نقل است که زمانی در پاسخ به سوال «دوست داری وقتی بزرگ شدی چه کاره بشوی؟» گفته‌ام: تئوری پرداز!

جدا از اینکه حافظه هر مادری در مورد شیرین‌کاری‌های پسر قندعسل‌ش خیلی هم قابل اعتماد نیست، و جدا از اینکه در آن زمان حتما از کلمه «تئوری» فهم درستی نداشتم، اما امروز من یک طرفدار پر و پا قرص تئوری هستم: تئوری می‌خوانم، تئوری درس می‌گیرم، تئوری تدریس می‌کنم و به نظرم هیچ چیز به اندازه یک تئوری خوب عملی نیست.

خواندن را ادامه دهید «

 

در این روز‌های سخت و دلهره‌آور شاهد هستیم که بخشی از مردم، دولت را برای تعطیل نکردن بیش از پیش کشور و پیش نگرفتن سیاست‌های سخت‌گیرانه قرنطینه سرزنش می‌کنند. مکالمه‌های تلفنی، شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها این روزها پر است از پرخاش و انتقاد نسبت به دولت که:”آقایان چرا مثل اروپا کشور را کامل تعطیل نمی‌کنید؟“ و ”چرا جریمه‌های سنگین برای خروج از منزل در نظر نمی‌گیرید؟“.

من در این نوشته می‌خواهم، با نگاهی متفاوت به مسئله، استدلال کنم که این فشار افکار عمومی به دولت کار درستی نیست و ممکن است در نهایت به ضرر مردم و نفع عمومی کشور باشد. مطالبات اصلی ما از دولت باید در ۳ جهت اصلی دیگر هدایت شود، که در ادامه توضیح خواهم داد.

خواندن را ادامه دهید «

در روزهای گذشته شاهد بودیم که از مسئولین گرفته تا سلبریتی‌ها و بچه‌های خردسال همه و همه التماس کردند که به سفر نروید، از رفت و آمد غیر ضروری پرهیز کنید و در خانه بمانید. اما باز هم شاهد بودیم که بعضی‌ به این توصیه‌ها بی توجهی کردند. البته این پدیده تنها مختص کشورمان ایران نیست و حتی در آمریکای جهان‌خوار هم مردم به توصیه‌ها گوش نمی‌دهند و از کافه و مرکز خرید گرفته تا سواحل فلوریدا غلغله است،که عکس‌های آن هم جهانی شد.

اما چرا ما انسان‌ها به اخطارهای مکرر بی‌توجهی می‌کنیم؟ روانشناسان بیش از پنجاه سال است که پدیده‌ای به نام «مقاومت واکنشی» را می‌شناسند. مقاومت واکنشی به فرآیند ذهنی‌ای گفته می‌شود که وقتی افراد احساس می‌کنند آزادی و اختیار آن‌ها در خطر است، در واکنش به این حس، انگیزه پیدا می‌کنند تا با لجبازی، مختار بودن خود را اثبات و مجددا احساس کنند آزادی دارند.

خواندن را ادامه دهید «

 

شما و دوست‌تان برای پیک‌نیک در یک روز دل‌انگیز کنار رودخانه بساط پهن کرده‌اید که ناگهان صدای فریاد غرق شدن یک بچه در رودخانه را می‌شنوید. بدون لحظه‌ای درنگ، هر دو به آب می‌زنید و بچه را نجات می‌دهید. اما هنوز نفس‌تان چاق نشده که صدای فریاد یک بچه دیگر را در آب می‌شنوید. دوباره با عجله تن به آب می‌زنید، اما هنوز نجات این دومی هم تمام نشده که صدای فریاد یک بچه دیگر کمی آن طرف تر در آب شنیده می‌شود. در حالی که نفس‌نفس زنان با خودتان فکر می‌کنید که تلاش هر دو نفرتان هم برای نجات این سومی ممکن است کافی نباشد، ناگهان می‌بینید که دوست‌تان دارد از رودخانه بیرون می‌رود و شما را تنها می‌گذارد. به او می‌گویید: ”کجا می‌روی“ ؟! دوست‌تان جواب می دهد: ”دارم می‌روم «بالادست» رودخانه خدمت آن بی‌شرفی که بچه ها را در آب می‌اندازد برسم“.

خواندن را ادامه دهید «

آنروز صبح وقتی با یک لیوان شیر داغ پای کامپیوتر نشستم، نزدیک بود شیر توی گلویم بپرد! یکی از دوستان صبح خیلی زود مطلبی با عنوان ”دروغ های مشاوران مدیریت“ برایم فرستاده بود. راستش را بخواهید دیگر به این زودی انتظار این دومی را نداشتم؛ هنوز یک هفته نشده بود که شخصی به نام «علی بابایی» در شماره ی ۲۹۱۷ روزنامه ی «دنیای اقتصاد» مطلبی با عنوان «کالبدشکافی علل ناکارآمدی شرکت‌های مشاوره مدیریت» چاپ کرده بود که به نظرم نقد های جدی برایش متصور بود. به هر حال پیام را که باز کردم دیدم یک لینک است که دوستم زیر آن با فونت درشت نوشته ”اینقدر سر مردم کلاه نگذارید!“ و بعدش هم دو سه تا چشمک و لبخند و… لینک را که دنبال کردم دیدم همان نوشته ی آقای بابایی است.

خواندن را ادامه دهید «

چند روز پیش در نشستی درباره ی بومی سازی رویکرد ها و پژوهش های کارآفرینی صحبت می شد که در آن میان لاجرم کار به «سرمایه داری» هم رسید. یکی از حاضران چنان با کراهت کلمه ی «سرمایه داری» را ادا می کرد و «غربی» را هم به آخر آن می چسباند که انگار دارد درباره ی یکی از زشت ترین پلیدی های دنیا صحبت می کند. از ایشان پرسیدم منظورت از سرمایه داری چیست و تعریفت را بگو تا همفهم شویم. اما خیر! معلوم شد که تعریف دقیقی به خاطر ندارد.

خواندن را ادامه دهید «

خیلی از ما در گذشته یک گوشی نوکیا داشته ایم و به واسطه ی همین آشنایی آنچه در چندین سال گذشته بر سر نوکیا آمد برایمان غم انگیز است. اما اگر از کسانی که از نزدیک تحولات دنیای تکنولوژی را دنبال می کنند بپرسید که: ”چه بر سر نوکیای دوست داشتنی ما آمد؟ چه شد که این کمپانی باشکوه فنلاندی نحیف شد و اینطور به حاشیه رفت؟“ احتمالا خواهید شنید که نوکیا آنطور که باید به «نوآوری» توجه نداشت و آیفونِ اپل از راه رسید و کار آن ها را ساخت. اما باید بدانید که این تصور چندان به واقعیت نزدیک نیست.

خواندن را ادامه دهید «

”هات‌داگ، بیکن، و بقیه ی انواع سوسیس و کالباس باعث سرطان می شوند.“ این تیتر، پر بازدید ترین خبر دیروز «واشنگتن پست» است. و شما هم با احتمال خوبی در هفته ای که پیش رو است، خبر سرطان زا بودن سوسیس، کالباس و گوشت قرمز را به دفعات از رسانه ها خواهید شنید. اما موضوع به این سادگی نیست و برای درک بهتر خبر توجه به هشت نکته ضروری است.

خواندن را ادامه دهید «

اگر کمی با ریز بینی به کلمه ی «نوآوری» توجه کنیم می بینیم که نوآوری به عنوان یک اسم، در حداقل ۳ معنای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. نوآوری در معنای اول یک فرآیند است، فرآیندی که به تعبیر شومپیتر کبیر منجر به معرفی کالا یا خدمات جدید، روش های تولید جدید، منابع تامین جدید، بازارهای جدید و یا روش های سازمان‌دهی جدید به جامعه می شود. وقتی می گوییم «نوآوری موتور محرک تحول اقتصادی است» یا هنگامی که می گوییم «سازمان ها باید نوآوری داشته باشند تا از گردونه ی رقابت حذف نشوند» نوآوری را در این معنا استفاده می کنیم. نوآوری در این معنا کارکردی است که توسط فرد یا سازمان کارآفرین انجام می شود.

خواندن را ادامه دهید «

چند روزی است که «شریل سندبرگ» مدیر عملیات فیسبوک و یکی از معروف ترین زنان دنیا در سوگ همسرش نوشته ای منتشر کرده که خبرگزاری های دنیا آن را مفصل پوشش دادند. این نوشته از دو جهت برای من قابل توجه بود. اول اینکه متن بسیار ساده است اما در عین حال از نظر مغز و محتوا درس های قابل توجهی دارد؛ بعلاوه، عادت به نوشتن ایده ها و آموخته ها چیزی است که ما باید از بزرگان یادبگیریم. اما نکته ی دوم که پس از فارغ شدن از پندهای متن نظرم را جلب کرد این بود که نجبا و فوق ستاره های «سیلیکن والی» چقدر بی دردمندی زندگی می کنند؛ انگار نه انگار که هر روز در دنیا، خبرهای بی پدر شدن، بی شوهر شدن و مرگ و بی خانمانی انسان های زیادی را فریاد می زنند. انگار نه انگار آن ها هم آدم هستند. به هر حال دست به کار ترجمه شدم و سعی کردم برگردانِ خوبی از کار در بیاورم.

خواندن را ادامه دهید «

اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۴ | در: مقاله

عنصر رقابت در تصمیم گیری

نتیجه ی عجیب و غریب بازی آلمان و برزیل در نیمه نهایی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ خاطرتان هست؟ ۷ بر ۱ به سود آلمان! از آن عجیب تر اینکه در برنامه ی پخش زنده ی مسابقات جام ۲۰۱۴ که مجری آن عادل فردوسی پور بود، ۲۸ نفر این نتیجه را درست حدس زده بودند. بله؛ ۲۸ نفر پیش بینی کرده بودند که نتیجه ی بازی ۷ بر ۱ به سود آلمان خواهد بود. نتیجه ای که خوش بین ترین طرفداران آلمان و هیچ یک از کارشناسان ورزشی فکر آن را هم نمی کردند.

خواندن را ادامه دهید «

اردیبهشت ۵, ۱۳۹۴ | در: ترجمه

هنوز تنها ۲ راه وجود دارد

در اوایل سال های دهه ی ۱۹۶۰ میلادی، موسسِ شهیر گروه مشاوران بوستون و نظریه پرداز مدیریت استراتژیک بروس هندرسون مطرح کرد که تنها یک راه برای برتری در رقابت وجود دارد: به نسبت همه ی رقبا سهم بیشتری از بازار را داشته باش تا بتوانی سطح هزینه های کمتری داشته باشی. حاصل کار این خواهد بود که در طول زمان، بنگاه به واسطه ی مزیتی که در مقیاس و منحنی یادگیری دارد می تواند هزینه های نسبی خود را بیش از پیش کم کند.

اما در سال ۱۹۸۰ راه دومی هم برای برتری در رقابت توسط مایکل پورتر در کتاب استراتژی رقابتی معرفی شد: تمایز. در نهایت پس از بحث های متعدد دیدگاه «استراتژی های عمومی پورتر» برای کسب مزیت رقابتی، طرفداران زیادی در دانشگاه ها و همچنین بین مدیران پیدا کرد.

خواندن را ادامه دهید «

شهریور ۳۱, ۱۳۹۳ | در: خلاصه پژوهش

تاریکی و خلاقیت

من همیشه دوست داشتم محیط مطالعه و کارم تاریک باشد. اطراف تاریک باشد و فقط یک چراغ مطالعه روی کتاب ها و صفحه کلیدم را روشن کند. همیشه فکر می کردم اینطور حالم بهتر است و موثر تر کار می کنم. پس لابد می توانید حدس بزنید که چقدر کنجکاو شدم وقتی دیدم تحقیقی با این عنوان انجام شده است.

خواندن را ادامه دهید «

تیر ۳۰, ۱۳۹۳ | در: شخصی

بهشت و جهنم

بعضی وقت ها اگر فرصت ها را از دست داده باشی، کار از کار گذشته است. بعضی وقت ها اگر توانمندی کسب نکرده باشی، بهره نمی بری. نه اینکه کسی بخواهد تو بهره نبری، توانش را نداری. و حسرت این ناتوانی، افسوس اینکه چرا توانمندی کسب نکردی، از خود بی بهرگی سوزنده تر است، انسان را می خورد. جهنم است.

خواندن را ادامه دهید «

اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۳ | در: مقاله

سیگاری ها، همبستگی و علیّت

چند روز پیش با جمعی از دوستان دوران سربازی قرار گذاشتیم که بعد از ۸ سال دیداری تازه کنیم. قدم می زدیم که به یک دکه ی روزنامه فروشی رسیدیم؛ ایستادیم تا نگاهی بیاندازیم. روی جلد یکی از مجله های پزشکی و سلامت آمده بود: ”نتایج یکی از جدید ترین پژوهش ها حاکی از آن است که «افرادی که سیگار می کشند از نظر شاخص سلامت روانی پایین تر از کسانی هستند که سیگار نمی کشند.»“ یکی از بچه ها که از همان دوران سربازی هم از سیگار خوشش نمی آید بلافاصله گفت:”بیا!! همیشه می دانستم که سیگار (علاوه بر آسیب های زیاد جسمی) «باعث» کاهش سلامت روانی نیز می شود. بلاخره پژوهش ها هم اثبات کردند که سیگار «علّت» آسیب های روانی نیز است.“ با کمی تعجب گفتم: ”چی!!؟ کجای این متن نوشته که سیگار علّت آسیب های روانی است و باعث کاهش سلامت روانی می شود؟ اینجا صرفا آمده که افرادی که سیگار می کشند از نظر شاخص سلامت روانی پایین تر از کسانی هستند که سیگار نمی کشند…“ و او بلافاصله پاسخ داد که: ”سخت نگیر، این به همان معنا است.“

خواندن را ادامه دهید «

دی ۱۲, ۱۳۹۲ | در: مقاله

خطای نجات یافتگان

شما، احتمالا کتاب ها، وبلاگ ها و سرگذشت افراد موفق را مطالعه می کنید. برنامه های تلویزیونی از افراد موفق دعوت می کنند تا رموز پیروزی خود را برای دیگران بیان کنند. حتی نویسندگان معروفی مثل «تام پترز» و «جیم کالینز» نیز سازمان های موفق را مطالعه می کنند تا رموز پیروزی آن ها، راهگشای سازمان های دیگر در مسیر تعالی باشد. در حقیقت بخش قابل توجهی از دانش حوزه ی کسب و کار و مدیریت، پندها و سرگذشت افراد و یا سازمان هایی است که موفقیت درخشان داشته اند. ما بر خلاف حکمتی که لقمان در اصطلاح معروف «ادب از که آموختی، از بی ادبان» به ما می آموزد، به نوشته ها و سخنان کارآفرینی که سه بار کسب و کارهای مختلفی را شروع کرده و در هیچ کدام موفق نبوده توجه نمی کنیم، چرا که درس آموختن از کسی که خود هنوز آن درس را نیاموخته به نظر غیر منطقی می رسد. اما این تمایل ما برای آموختن از موفقیت ها و بی توجهی به شکست ها، مسئله ساز تر از آنچیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد.

خواندن را ادامه دهید «

اگر مسافری از مریخ برای یک تور تعالی به زمین سفر کند و ما سازمان های امروزیمان را از دولتی و خصوصی، تولیدی و خدماتی، محلی و چند ملیتی و بزرگ و کوچک، با تمام افتراق هایی که دارند به او معرفی کنیم، احتمالا خواهد پرسید که آن شرکت کوچک غیر انتفاعی خدماتی که در جنوب آفریقا به زنان سرپرست خانوار مشاوره ی شغلی می دهد چه تشابهی با کمپانی تولیدی چند ملیتی و معظم کوکا کولا دارد که ما به هر دوی آن ها سازمان می گوییم؟ ما هم احتمالا پاسخ خواهیم داد که ما در سازمان ها منابعی را در راستای رسیدن به اهدافی سازمان دهی، و برای رسیدن به آن اهداف تلاش می کنیم. به او می گوییم که همان طور که از نزدیکی ریشه ی این کلمات مشخص است، سازمان، جای سازمان دهی است. و او با دیدن تعداد و تاثیر گذاری ای که سازمان ها بر زندگی امروزه ی مان دارند، حدس خواهد زد که اگر در هر حوزه ی دیگر ضعف داشته باشیم، دانش ما درباره ی سازمان دهی در متعالی ترین سطح خود است و در عمل تصمیمات درست و حساب شده ای می گیریم.
خواندن را ادامه دهید «

شهریور ۲۳, ۱۳۹۲ | در: مقاله

کوثر

ایده را اول جناب وروانی مطرح کرد: صاحب فرزند دختر شدن ممکن است بر خلق و خوی پدر و رفتار های مدیریتی او تاثیر بگذارد. اما جریان خیلی توجهم را نگرفت تا اینکه زهرا خانم وروانی به این دنیا آمد و با اینکه چند هفته ای بیشتر نگذشته بود، اما انگار حسابی تاثیر خودش را گذاشته بود. این باعث شد تا این ایده را جدی تر بررسی کنم.

خواندن را ادامه دهید «

مرداد ۱۸, ۱۳۹۲ | در: خلاصه پژوهش

اثر پینوکیو

تقریبا همه انسان ها به نحوی در زندگی خود با دروغ و فریب مواجه شده اند. در دنیای سازمان ها و کسب و کار، و در عرصه ی مذاکره نیز وضع به همین ترتیب است. تمامی مذاکره گران فکر می کنند که در مذاکراتشان به نحوی در معرض دروغ و فریب بوده اند. با این اوصاف مطالعاتی که در حوزه ی دروغ و فریب در سازمان ها انجام می شود از حساسیت بالا و ارزش کاربردی خوبی برخوردار است. بدین ترتیب می توان افراد را به ابزارهایی برای تشخیص دروغ و فریب مجهز کرد و احتمال بروز رفتارهای غیراخلاقی را کاهش داد.

خواندن را ادامه دهید «

رجحان خرد

ایزد تبارک و تعالی بکمال قدرت و حکمت عالم را بیافرید و آدمیان را بفضل و منت خویش بمزیت عقل و رجحان خرد از دیگر جانوران ممیز گردانید؛ زیرا که عقل بر اطلاق کلید خیرات و پای بند سعادات است و مصالح معاش و معاد و دوستکامی دنیا و رستگاری آخرت بدو بازبسته است.