فروردین ۵, ۱۳۹۹ | در: مقاله
چرا با این همه هشدار بازهم به سفر میرویم؟
در روزهای گذشته شاهد بودیم که از مسئولین گرفته تا سلبریتیها و بچههای خردسال همه و همه التماس کردند که به سفر نروید، از رفت و آمد غیر ضروری پرهیز کنید و در خانه بمانید. اما باز هم شاهد بودیم که بعضی به این توصیهها بی توجهی کردند. البته این پدیده تنها مختص کشورمان ایران نیست و حتی در آمریکای جهانخوار هم مردم به توصیهها گوش نمیدهند و از کافه و مرکز خرید گرفته تا سواحل فلوریدا غلغله است،که عکسهای آن هم جهانی شد.
اما چرا ما انسانها به اخطارهای مکرر بیتوجهی میکنیم؟ روانشناسان بیش از پنجاه سال است که پدیدهای به نام «مقاومت واکنشی» را میشناسند. مقاومت واکنشی به فرآیند ذهنیای گفته میشود که وقتی افراد احساس میکنند آزادی و اختیار آنها در خطر است، در واکنش به این حس، انگیزه پیدا میکنند تا با لجبازی، مختار بودن خود را اثبات و مجددا احساس کنند آزادی دارند.
ساختار ذهنی انسانها یک سیستم دفاع موشکی دارد که به تلاش برای متقاعدسازی واکنشنشان میدهد. این سیستم به محض اینکه احساس کند کسی میخواهد اختیار و آزادی او را سلب کند، در حالت آتش قرار میگیرد و نه تنها هر گونه توصیه، نصیحت و یا استدلالی را پس میزند، بلکه برای اینکه اثبات کند اختیار دارد لجبازانه برعکس عمل میکند تا آرام شود. همیشه بخشی از وجود انسانها وقتی دستور یا نصیحت میشنود دوست دارد دقیقا بر عکس عمل کند تا خیالش راحت شود آزاد است. پدر و مادر تاکید میکنند ”فلان کار را انجام نده“، و بچه حتی اگر قبلا قصدی هم نداشته، الان بی برو برگرد انجامش میدهد. مدیر ساختمان که درب آسانسور را تازه رنگ کرده یادداشت نوشته که ”لطفا دست نزنید“، و شما تا امتحانش نکنید خیالتان راحت نمی شود. حتی وقتی به ما میگویند: ”از آن درخت سیب نباید بخوری“ انگار ندایی در ذهنمان به ما میگوید امتحانش کن!
هرچند مقاومت واکنشی در نوع خود پدیده جالبی دربارهی ذهن و رفتار انسانها است، اما در شرایط فعلی مقاومت کردن در برابر توصیههای مهمی مثل شستن مکرر دستها، در خانه ماندن و سفر نرفتن میتواند مرگبار باشد و به فاجعه بیانجامد. پس به جای اینکه روشنفکرانه صفهای طولانی عوارضی اتوبان قم و خیل برهنهگان سواحل فلوریدا را نشانه بیشعوری انسانها بدانیم، باید جدیتر به مکانیزمهای ذهنی انسان و به طور خاص «مقاومت واکنشی» فکر کنیم. در ادامه به سه نکتهی بسیار مهم در این موضوع اشاره خواهم کرد.
اول اینکه، مقاومت واکنشی در کشورهایی با «فردگرایی» بالا معمول تر است، چرا که در این کشورها آزادی فردی و احساس اختیار اهمیت بیشتری دارد. هرچند هنوز مطالعات بیشتری برای فهم تفاوتهای فرهنگی و دیگر عوامل تاثیر گذار بر این پدیده لازم است، اما به نظر در کشورهایی با فردگرایی بالا مثل ایران و آمریکا، مقاومت واکنشی به نسبت کشورهای جمع گرایی مثل چین، کره جنوبی و ژاپن بیشتر باشد. به عبارتی وقتی به ما میگویند که نباید از خانه بیرون بیایی، انگار حس آزادی ما بیشتر تهدید میشود و ما نه تنها لجبازانه بیتوجهی می کنیم، بلکه برای بدست آوردن احساس کنترل روی زندگی خودمان بر عکس عمل میکنیم تا دلمان آرام بگیرد که کسی در کارمان فضولی نکرده باشد.
نکته دوم اینکه به نظر این مکانیزم روانشناختی با دو پدیده دیگر در کشورمان گره خورده که باعث مقاومت مضاعف شده است. اول تضعیف شدید «سرمایه اجتماعی» در سالهای گذشته است. ما امروز در کشور با بی اعتمادی عمومی مردم نسبت به مسئولین و متخصصان مواجه هستیم که این بی اعتمادی مقاومت واکنشی را تسهیل میکند. برای ما راحت تر است که توصیههای افراد نالایق و دروغگو که آنها را شایسته اظهار نظر نمیدانیم را نادیده بگیریم و با آن لجبازی کنیم. بعلاوه، به دلیل رشد نمایی و دوره کمون نسبتا طولانی بیماری کووید۱۹، آثار مبتلا شدنهای امروز، در هفتههای بعد خودش را نشان میدهد. این فاصله بین آلوده شدن افراد و نمایان شدن آثار، مقاومت واکنشی را تسهیل میکند. وقتی احساس بحران نداشته باشیم، سادهتر میتوانیم خودمان را گول بزنیم که ”دروغ می گویند“ و هشدارها را نادیده بگیریم. وقتی از زمین و زمان توصیه و دستورات ایمنی میبارد، و ما دور و برمان را نگاه میکنیم و میبینیم که هنوز فاجعهای در کار نیست، پس اشکالی هم ندارد ما یک سفر کوچک برویم؛ غافل از اینکه فاجعه شروع شده، اما نتایج آن هنوز نمایان نیست.
نکته سوم اینکه برای غلبه بر مقاومت واکنشی، اولا وظیفه هر فردی است که نسبت به مکانیزمهای ذهنی خود، آگاهی بیشتری پیدا کند و سوگیریها و دامهایی مثل مقاومت واکنشی را بهتر تشخیص بدهد. پس همه باید عمیق تر بیاندیشیم که آیا داریم عکسالعمل منطقی نشان میدهیم یا در دام مقاومت واکنشی گرفتار شده ایم و لجبازانه سرپیچی میکنیم. البته این سطح از «فرا آگاهی» نیازمند تامل و تمرین است. مثلا وقتی همسرتان به شما میگوید ”باز هم که دیشب آشغالها را سر کوچه نگذاشتی!“ و شما اولین چیزی که به ذهنتان میرسد این است که ”من یادم رفت، ولی خود تو چی؟ خودت یادت رفت میوهها را توی یخچال بگذاری“ ممکن است متوجه نشوید که دچار دامی به نام «خودتسهیلی» شدهاید و ذهنتان ناخودآگاه برای کمکردن احساس گناه، دست به کار شده است. درک و تشخیص مکانیزمهای ذهنی کار ظریفی است که تمرین و تامل نیاز دارد.
بعلاوه برای غلبه بر مقاومت واکنشی در این شرایط سخت، ما باید کمی دقیقتر به مفهوم آزادی و اختیار فکر کنیم و متوجه باشیم زمزمههای سمی مثل اینکه ”من اختیار زندگی خودم را دارم، به دیگران چه ارتباطی دارد، اصلا میخواهم مریض شوم“ نه تنها غیر مسئولانه است بلکه با بسیاری از دیدگاههای فلسفی آزادی هم منطبق نیست. به یاد داشته باشیم که رفتارهای امروز ما غیر از خودمان، تاثیر مستقیمی روی عزیزانمان، دوستانمان، آشنایانمان، همشهریهایمان، هموطنانمان و شاید هم همهی انسانهای روی کره زمین میگذارد. ما امروز باید مسئولانه عمل کنیم تا بتوانیم فردا آزادانه زندگی کنیم.